هر چند نمیتوان منکر شد که گاهی اوقات زمان و شرایط اکران، تاثیر فراوانی در کارکرد اقتصادی فیلمها دارند. به عنوان مثال سال گذشته ناهماهنگیهای فراوانی پس از جشنواره بیستوششم پیش آمد و 7 فیلم مجوز اکران گرفتند و روی پرده رفتند در حالی که سینماهای ما کشش نمایش این تعداد فیلم را در زمانی محدود ندارند.معمولا ماه آخر سال، زمان خوبی برای اکران محسوب نمیشود و از آن به عنوان فصل مرده اکران یاد میشود.
فصل دیگری که اکران فیلمها در آن معمولا با استقبال مواجه نمیشود، ایام ماه مبارک رمضان است. در این ایام هم روزها کوتاهتر هستند و هم معمولا برنامههای تلویزیونی خاصی در نظر گرفته میشود که باعث میشود مردم به جای سینما رفتن پای تلویزیون بنشینند. به همین دلیل فیلمهایی که در این ایام اکران میشوند به فروش خوبی دست پیدا نمیکنند.
در فصلهای مرده اکران، تهیهکنندگان رغبتی به نمایش فیلمهایشان نشان نمیدهند ولی سینماها در این ایام هم خوراک میخواهند و نمیتوان در چند ماه از سال هیچ فیلمی را اکران نکرد.
برای اکران فیلمها در این فصول، باید برنامهریزی ویژهای شود و نوع انتخاب فیلمها و شیوه اکران آنها به گونهای باشد که تهیهکنندگان و فیلمسازان از نمایش آثارشان در این فصل متضرر نشوند. میتوان برای تهیهکنندگانی که فیلمهایشان در این فصول اکران میشود، شرایط و امکانات خاصی را در نظر گرفت؛ مثلا اینکه از تبلیغات محیطی و تلویزیونی ویژهای برخوردار شوند تا اکران در فصل کسادی سینما به نوعی جبران شود.
در شرایط فعلی انتخاب فیلمها برای اکران به صورت توافقی صورت میگیرد ولی گاهی اوقات صاحب فیلم چارهای جز انتخاب میان بد و بدتر ندارد. به عنوان مثال، فیلم «عاشق» را در فصل زمستان اکران کردیم که سرمایش بیسابقه بود و ریزش برف سنگین و قطعی گاز، باعث چند روز تعطیلی سینماها شد ولی با تمام این مصائب، فیلم در تهران حدود 250 میلیون تومان فروش داشت که رقم بدی نیست ولی در یک شرایط بهتر، این رقم به راحتی میتوانست 2 برابر باشد.
قطعا اگر «عاشق» در فصل تابستان اکران میشد، میتوانست جزو پر فروشهای سال قرار گیرد ولی از آنجا که سینمادارها قراردادهای دیگری داشتند، این زمان در اختیار فیلم ما قرار گرفت. جالب اینکه در تابستان پارسال، فیلمهایی که قابلیت جذب مخاطب گسترده را داشته باشند اکران نشدند ولی متاسفانه قرعه به نام ما هم نیفتاد.
گاهی اوقات هم زمان اکران یک فیلم طولانیتر از پیشبینیها میشود و این کار باعث میشود فیلمی که در نوبت اکران است، دیرتر و در زمانی محدودتر به نمایش در آید؛ مثلا«راننده تاکسی» قرار بود بعد از «توفیق اجباری» در گروه سینما آفریقا اکران شود ولی چون فیلم پرفروش بود، 13 هفته سینماهای گروه را در اختیار داشت. به این ترتیب نمایش «راننده تاکسی» به تعویق افتاد و در روزهای پس از جشنواره روی پرده آمد و پس از آن هم با روزهای پایانی ماه صفر تداخل پیدا کرد. در شرایط فعلی، این سینمادار است که با صاحب فیلم به توافق میرسد.
درگذشته فیلمها برای اکران به گونهای دیگر انتخاب میشدند و برنامهریزی اکران توسط وزارت ارشاد صورت میگرفت. آن موقع جدول فیلمهای اکران هر سال کاملا مشخص بود و نه سینمادار در تعیین زمان اکران نقش داشت، نه صاحب فیلم. هر 2 شیوه هم ایرادهای خاص خود را دارند.
چرخه صحیح اکران نقش مهم و موثری در اعتلای سینمای ایران دارد.بسیاری از بحرانهای اقتصادی سینما، ناشی از بیعدالتی در شیوه نمایش فیلمهاست و در صورت تغییر مناسبات اکران و برنامهریزی بهتر، میتوان امیدوار بود که صاحبان فیلمها کمتر متضرر شوند.
* تهیهکننده سینما